ذكر قبولي اندر دانشگاه آزاد اسلامي و شنيدن خطابه رئيس و مابقي قضايا!
فصلي خواهم نبشت بي طول و عرض و شمهاي بيش ياد نخواهم كرد از قبولي خود در دانشگاه آزاد كه ترك آن موجب بيسواتي است و ثبت اندرش موجب قرض پدر و آه و نالههاي مادر كه الهي اندر قلعه كوه تيز گرفتار ميآمدي چون هيچ عرضه نداشتي كه اندر دانشگاه دولتي مقبول آيي، پس همانا تو را سزد كه شبها سخت كار كني و روز ها سر خواندن بگيري تا مگر بر عقوبت خوردن و خوابيدن واقف گردي!...
|
برداشت دوم
پسر به دختر: به خاطر احترامي كه براي شخصيت شما قائلم ، دوست ندارم ارتباط ما شبيه دوستيهاي مبتذل كوچه و خياباني باشه. روي پيشنهادم فكر كنيد. دختر به پسر: متقابلا شخصيت شما هم باعث شد...
|
همیشه حق با مشتری است، مخصوصا ً اگر دانشجو باشد! حتی اگر...
آنچه میخوانید مکالمات تلفنی یا حضوری بعضی از انیشتینها یا ماریکوریهای آینده با کارمند بختبرگشته اداره آموزش یکی از زیر مجموعههای کوچک یک دانشگاه خیلی بزرگ و معتبر کوپنی است که در حافظه کارمند بینوا ضبط شده است...
|
جور ديگر بايد ديد!
اهل دانشگاهم، رشتهام علافيست، جيبهايم خالي ست، پدري دارم، حسرتش يك شب خواب!، دوستاني همه از دم ناباب، و خدايي كه مرا كرده جواب...
|
تاریخچه عشق به علم
در تاریخی از تمدن آمده است: عشق از دیرینه ترین احساسات بشری است. از زمانی که انسان وجود داشته، عشق هم وجود داشته است. حتی قبل از آن!
|