نسيم صباغان، فاضل تركمن
 پس از آنکه یونسکو برای قدردانی و زنده کردن یاد مولوی سال 2007 میلادی را به نام او ثبت کرد احساس افتخار و شادی تمام ایران را در برگرفت. اما دیری نپایید که این احساس تبدیل به بهت و ناباوری شد چون در برابر چشم ايرانيان شاد و خوشحال، تركيه مولوي را شاعر و اندیشمندي متعلق به کشور خود نامید و شروع به افتخار آفرینی کرد. و این درحالی بود که مولوی حتی یک خط شعر به زبان ترکی ندارد و فقط مقبره او در شهر قونيه اين كشور واقع شده. و درست از همین جا بود که براي ما سوالي بزرگ پيش آمد، كه "به راستی مولوی کیست؟"
مولانا جلالالدين بلخي، يكي از بزرگترين شاعران ايراني است. مولوی متولد بلخ و وفات یافته در شهر قونیه است اما خودش در مثنوي بالا بلندش سفارش به پارسي سخن گفتن كرده: پارسي گو گرچه تازي خوشتر است/ عشق را خود صد زبان ديگر است.
يكي از خصوصيات اخلاقي مولوي تواضع بوده و به همين خاطر، با وجودي كه انسان بيش از حد روشني بوده، براي تخلصش نام خاموش يا خموش را انتخاب کرده! يكي ديگر از خصوصيات اخلاقي مولوي، رعايت مرام و معرفت در رفاقت است که جزء لاینفک خصوصیات ما ایرانیهاست. او به خصوص نسبت به شمس تبريزي ارادت بسياري داشته ولي درست در زماني كه به شدت به او دلبسته مي شود، شمس به طور مشكوكي _دليلش هنوز مشخص نيست !_ مولوي را تنها مي گذارد و غيبش مي زند و مولوی را تا آخر عمر شیفته و واله خود نگه میدارد.
مولوی و کشور شناسی از زمان آغاز سال مولوي، خيلي از کشورها به خصوص همسایههای ایران مراسم و برنامههای گوناگونی برپا کردند (که البته دستشان درد نکند، بعضيشان استادان و انديشمندان ايراني را هم تحويل گرفته، دعوت كردند) اما مسأله اصلی این است که ما به مدد این قبيل مراسم فهمیدیم که 1- در جوار کشورهایی چون تاجيكستان، ترکیه، افغانستان و غیره، كشوري به نام ايران وجود دارد؛ 2- مولانا متعلق به همه كشورهاي جهان، حتي ولز یا گینهبیسائو هم هست.
مولانا و گردشگری ما به يمن وجود جناب مولانا به کشف و شهودهاي مهمی در زمینه صنعت گردشگري دست پیدا کردیم، اما فقط به خاطر يك معضل كوچك تا كنون نتوانستهايم اين دستاوردها را بهفعل دربياوريم. معضل كوچك ما هم اين است كه نه قونیه داریم نه مزار مولوی تا بتوانیم مانند ترکیه هر ساله ميليون ميليون گردشگر وارد كشور كنيم. البته كارشناسان ما درصدد هستند به يونسكو پيشنهاد كنند يكي از سالهاي آينده را به عنوان سال برجسازی يا حمل و نقل شهري و بين شهري نامگذاري كنند تا شايد ما هم بتوانیم تور تخت جمشیدشناسی یا تور بازدید از میدان نقش جهان برگزار کرده و صنعت گردشگريمان را گسترش دهيم.
مولانا و همایش شناسی به طور كلي نام مولوی ارتباط تنگاتنگی با همایش و كنگره و سمينار دارد. پس از برگزاري سال مولانا در كشورمان بود كه ما فهميديم نه فقط براي پيدا كردن راه حل مشكلاتي مثل كمخوابي نوزادان بين 8 ماه تا يك سال، و نه فقط براي بزرگداشت استاد فلاني كه همين چند روز پيش قبل از مرگش، از هزينه كمرشكن اجاره مسكن ناليده بود، بلكه براي اينكه به همه جهان نشان دهيم مولانا شاعر بزرگ ايران زمين است هم همايش برگزار ميكنيم.
ما چه کردیم : حتما مي دانيد كه آدم گاهي مجبور است چيزهايي را ثابت كند. مثلا ما بايد ثابت ميكرديم خليج فارس، هميشه فارس است! يا فيلم سيصد چيزي جز نمايش يك دروغ تاريخي بزرگ نيست، يا ابوعليسينا يك دانشمند ايراني است، يا ايران هم يكي از كشورهاي سر و مر گنده جهان است و دليلي ندارد كه ياهو نام آن را از فهرست كشورهايش حذف كند و ... در سال 86 هم بايد ثابت كنيم مولانا شاعري بزرگ پارسيزبان است! بسياري از كشورها از جمله كشور تركيه ، تاجيكستان و حتي مصر ادعا كردند كه مولوي ايراني نيست و اهل كشور آنهاست! بنابراين پس از انتخاب سال 2007 به عنوان سال مولانا، كلي بزرگداشت و جشن برگزار كردند و حتي يونسكو اقدام به ساخت مدال مولوي كرد! البته اين اتفاقات هر چه بدي داشت، يك خوبي داشت كه باعث شد مسؤولان ما قضيه را جديتر بگيرند و دست به اقدامات جديتري بزنند. مثلا معاون فرهنگي وزير ارشاد در يك اظهار نظر جدي گفت نيازي به هيچ مناقشهاي در اين زمينه نيست:« آثار مولانا گواه ايرانی بودن مولاناست و به مناقشه نياز نيست. همانطور كه در مدال مولانا ذكر شده مولانا نويسنده فارسیزبان است و اين موضوع ثابت شده و اگر ديگران بخواهند كار كنند، ما بايد استقبال كنيم نه ممانعت!» مراسم بزرگداشت مولوي در سالن سران كشورهاي اسلامي كه با حضور رئيس جمهور و رئيس مجلس و حدود 80 نفر از مولوي شناسان جهان برگزار شد هم يكي از اين اقدامات جدي بود. البته كشور تركيه با 9 ميهمان و كشور پاكستان با 8 ميهمان در صدر جدول مهمانان قرار گرفتند. نواختن زنگ مولانا به دستور وزير آموزش و پرورش، درخواست از دبيران براي بيشتر صحبت كردن از مولانا براي دانشآموزان، مرمت ميدان مولوي تهران، اجراي چندين دوره بزرگداشت، كنسرت، و همايشهاي ريز و درشت در فرهنگسرايهاي مختلف و ... از ديگر اقدامات جدي ما براي بزرگداشت سال مولوي بود. البته، اين طور كه معاونت محترم ارشاد گفتند كه "ما هم ضمن تاييد و بهرهگيري از اشعار زيبا و پرمحتواي مولانا در مورد برخي از اشعار او هيچگونه تاييدي نداريم "، نه فقط ما، كه مولانا هم بايد سپاسگذار اغماض و چشمپوشي ما و برگزاري اين همه بزرگداشت و صرف اين همه هزينه هم باشد.
* عكس: مقبره مولوي در قونيه، يكي از مشكلات صنعت گردشگري ايران!
نسیم صباغان و فاضل ترکمن
تاريخ : شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۶
|