رقابت برای رسین به میز و صندلی ریشه در اعماق تاریخ دارد که هر کسی می‌خواست جای یکی دیگر بنشیند و بگوید منم اما طرف دست بردار نبود که نبود‌. به همین جهت یک عالمه جنگ و بدبختی و دربدری با همراهی کاسه وبشقاب و شمشیر و توپ و تانک و موشک براه افتاد. حالا که بشر چندین هزار سال قدمت دارد به نظر تازه می‌فهمد که علی‌آباد شهر نیست که بماند آب لوله‌کشی هم ندارد بنابراین مدیر شدن هنر نیست که مدیر ماندن و محبوب بودن هنر است! حالا اگر مردی بیا جلو و به جای پز مدیریت به اهالی علی‌آباد لطفا برایشان آب لوله‌کشی بکش‌، خدا امواتت را بیامرزد.
پس اول آن پنبه را از گوشت در بیاور و به قول اچ.ان.نانانی به راهنمایی گوش بسپار!
اخمهای در هم کشیده شده و صدای بلند و اوامر نامربوط نشانه مدیریت نیست به اضافه اینکه نشانه کم خردی هم هست پس لبخند بزنید و یاد بگیرید که اول جمله‌اتان بگویید لطفا و آخرش بگویید‌: متشکرم!خوب کار کنید و کمتر حرف بزنید که سوتی هم کمتر بدهید و در ضمن ارج و قربتان هم بیشتر باشد. افراد را رهبری کنید و دارایی‌ها را مدیریت و حتما به خاطر داشته باشید که مدیریت با صاحب بودن فرق دارد تا وقتی چشمتان به سه هزار میلیارد افتاد فکر نکنید مال خودتان است شما فقط مدیرش هستید و افراد هم کارمند هستند گماشته نیستند، موقع رفتن به رستوران اداره هم به جای کوبیده اضافه و سماق برای خودتان به فکر همکارها باش، بازم بگم! به راهنمایی گوش بسپار!
کتاب توصیه‌هایی برای مدیران نوشته اچ.ان.نانانی با ترجمه منصوره عباسعلی زاده را نشر دات در ۱۷۵ صفحه و با قیمت ۱۶۰۰ تومان منتشر کرده است. امیدوارم موثر بیفتد و جو میز و صندلی هیچ کس را آنقدر نگیرد که وقتی مثل کیم جونگ ایل دیکتاتور کره شمالی و قذافی و صدام میز و صندلی را به زور تیغ قضا رها کرد همه نگویند ای بابا خوب شد رفت، این دیگه کی بود!