طنز در دهه ۸۰ نام مجموعه مصاحبهای است که خبرگزاری ایسنا با تعدادی از اهالی طنز و پژوهش انجام داده. نظر به اهمیت طنز و کالبد شکافی بلاهایی که برسرش آمده، بخشهایی از این مصاحبهها را به تدریج در سایت گلآقا منعکس خواهیم کرد.
جواد مجابی+جواد مجابی طنزپرداز و پژوهشگر و صاحب چندین عنوان کتاب؛ جواد مجابی ضمن اشاره به اینکه حوزه علاقهاش بیشتر در طنز ادبی است تا مطبوعاتی میگوید که در دهه ۸۰ طنزي نميبينم. تعداد روزنامههاي جدي را طنز ميدانم و فكر ميكنم سالهاست كه ما از طنز بيبهرهايم. طنزي كه توجهم را جلب كند و برايم جالب باشد، نديدهام.
مجابی مجلاتی مثل گلآقا و توفيق را طنز نميداند بلکه آثار فكاهي میداند كه براي سرگرم كردن مردم و دق دلي درآوردن سر چيزهاي ساده و معمولي، و نه چيزهاي اساسي، چاپ ميشوند و میگوید: وقتي حد را طنز «چرند و پرند» دهخدا تعيين ميكند، كارهايي كه از روي دست او مينويسند، اهميت چنداني ندارند كه بشود دربارهشان حرف زد؛ سياهمشق هستند و روز به روز كه سطح ذوق عمومي پايينتر ميرود، اينها براي مردم جذابتر ميشوند.
او در تعریف طنز میگوید: اين روزها در كاربرد واژهي طنز خيلي گشادهدستي به خرج داده ميشود و به هر چيز كه خنده به لب ميآورد، عنوان طنز ميدهند؛ در حاليكه ميتواند شوخي يا متلك باشد كه ريشهاش مشمول طنز نيست. شكلهاي معمولي مشمول طنز نيست؛ چون تعريفي كه من از طنز دارم، يك تعريف كاملا جدي است. طنز يك بينش است، يك بينش ترديدبرانگيز در وضعيت بشري است كه وضعيت بشري را شوخچشمانه مورد انتقاد قرار ميدهد؛ مانند كاري كه سنايي در «حديقة الحقيقه» انجام ميدهد. يا چاپلين، وودي آلن و كالوينو انجام ميدهند. نميخواهم بگويم شوخيهاي سرگرمكنندهي وقتگذران يا پرداختن به پارهاي از مسائل سياسي كه در طنز مطبوعاتي به كار ميرود، ارزش ندارد؛ بلكه كاربرد روزانه دارد و آن ارزش لازم را براي من ندارد.
مجابي پديد آمدن طنز را نيازمند يك جامعهي آزاد می داند و عقیده دارد: طنز به جامعهاي نياز دارد كه آزادي بيان در آن وجود داشته باشد و ضريب تحمل آدمها فوقالعاده بالا باشد. حالا اين آدمها ميتوانند آدمهايي در قدرت باشند و يا افكار عمومي و نهادها باشند.
امید مهدی نژاد+امید مهدینژاد طنزپرداز و پژوهشگر؛ امید مهدینژاد رونق طنز در دهه ۸۰ را بیشتر در فضای مجازی میداند تا در مطبوعات: سالهاست که هم به واسطهي شرايط خاص سياسي و اجتماعي و هم به دليل کم شدن اقبال مردم به روزنامهها و نشريات ديگر، چراغ طنز در نشريات کاغذي تنها سوسويي بيرمق دارد.
او نگاه غلط مدیران به طنز را یکی از مشکلات طنز میداند: يادم هست يکي از مديران فرهنگي (که اتفاقا جزو مديراني بود که سرشان به تنشان ميارزد) جمعي از طنزپردازان را در جلسهاي جمع آورد و اول با زبان بيزباني و بعد به صراحت گفت که چرا اينقدر از مديران انتقاد ميکنيد؟ مگر مردم کم ايراد دارند؟ مگر خود هنرمندان کم ايراد دارند؟ برويد از مردم انتقاد کنيد، از هنرمندان انتقاد کنيد. برويد از کارهاي خوب مديران بگوييد. مهدینژاد کوتاهنويسي، سريعنويسي و بيپروانويسي را از مشخصات طنز دههي ۸۰ برمیشمرد که هر سه را هم مولود طنزنويسي اينترنتي میداند.
فاضل ترکمن+فاضل ترکمن طنزنویس و مولف چندعنوان کتاب طنز. آثار او در گل آقا با اسم مستعار خواجه فاضل به چاپ میرسید؛ فاضل ترکمن دهه ۸۰ را دهه رونق طنز میداند اما اضافه میکند که: در سالهاي پاياني اين دهه، شرايط براي طنزنويسي دشوار شد و به دليل محدوديتها و مميزي، ناشرها كتابهاي طنز را با ترس و لرز چاپ ميكنند. او با اشاره به رونق طنز در حوزههایی مثل طنز نوجوان و پژوهش در مورد شعر طنز عقیده دارد: چون مردم حوصلهي كمتري براي خواندن آثار طنز از خود نشان دادند، از شعر طنز بيشتر استقبال كردند. چون شعر طنز خوشخوانتر است و وزن دارد، بيشتر پسنديده ميشود. اگرچه شعرهاي بيوزن مانند شعرهاي اكبر اكسير هم با توجه مخاطب روبهرو شدند. ترکمن اتفاقات سالهای اخیر در حوزه سیاست و تعطیلی گلآقا را باعث سوق دادن طنزنویسان به فضای مجازی و وبلاگنویسی میداند که با استقبال خوبی هم مواجه شد.
او بخشی از مشکلات طنز را به وظایفی میداند که برای آن تعریف کردهاند و میگوید: همه فكر ميكنند كار طنز كوباندن و براندازي است؛ در حالي كه طنز قرار نيست مصلح اجتماعي باشد. ديد حكومتي فكر كرده است كه طنز بايد مصلح اجتماعي باشد، مانند ديدي كه به ادبيات و هنر دارد؛ در حاليكه طنز ميتواند اين باشد؛ اما اين نوع طنز و طنز گلآقايي يكي از اين نوعهاست كه به نظر من، دورهي طنز گلآقايي سر آمده است كه طنز فقط به قصد اصلاح نوشته ميشد. طنز الآن مستقلتر شده است و فقط براي اصلاح نوشته نميشود؛ گاه فقط براي شاد كردن و سرگرمي مخاطب نوشته ميشود. وظيفهي طنز، سازندگي نيست؛ وظيفهي طنز، سرگرمي و ايجاد فضاي شاد است.
نیما دهقانی+نیما دهقانی طنزنویس؛ نیما دهقانی دهه ۸۰ را دههای میداند که مخاطب طنز جنبهي عامتر پيدا كرد و میگوید: بيش از آن، طنز نوشتن در دست عدهاي خاص بود؛ چه از لحاظ دانش و چه از لحاظ روابط و دسترسي به مطبوعات؛ اما در آن سالها به علت بازتر شدن فضاي مطبوعات، خيليها به اين حيطه وارد شدند و اين طيف همينطور دارد گستردهتر ميشود. البته اين گستردگي كه تا زماني خوب بود، حالا گمان آن ميرود که به آفت طنزنويسي بدل شود. او تعطیلی ستونهای طنز مطبوعاتی را باعث سوق دادن منتقدین به سمت رسانه های معاند می داند:. ما عرصهي مطبوعاتي محدودي داريم. مگر چند مجله و روزنامه داريم و هر كدام از اين مجلات و روزنامهها چند طنزپرداز دارند؟ و هر کدام از اين طنزپردازها چقدر اجازهي نشر مطلب دارند؟ و هر کدام از اين مطالب چقدر سالم و بدون حذفيات به دست مخاطب ميرسند؟ بنابراين از آن قشر عظيم طنزپرداز، تعداد كمي وارد ميشوند و بيشتر آنها در محيط مجازي كار ميكنند.
دهقانی با اشاره به مشکلات طنزنویسان میگوید: سانسور، کمجنبه بودن عدهاي كه ميتوانند هم مسؤولين و هم اصناف و آدمهايي باشند كه توانايي درك طنز را ندارند، از مشكلات طنز است. از سوي ديگر، مسألهي ماديات در اينجا نيز حضور دارد و همواره طنزپرداز بايد در كنار كار طنز خود، به مشاغل ديگر نيز روي بياورد که اين بر تمرکز و ميزان مطالعهي وي تأثير مستقيم ميگذارد. براي جمعبندي بايد بگويم تا وقتي که به طنزنويس و طنزپرداز به ديد معاند و برانداز نگاه شود و درک نشود قصد او، اصلاح و تذکر است و حسن نيتش درک نشود، هرگز نه در عرصهي طنز و نه در هيچ عرصهي فرهنگي ديگري پيشرفت حاصل نخواهد شد
نادر ختایی+نادر ختایی شاعر و طنزنویس؛ نادر ختایی معتقد است که طنز در دهه ۸۰ شناخته شد و پيش از دههي ۸۰، طنز مهجور بود و كساني كه كار طنز انجام ميدادند، با تخلص، مطالب خود را منتشر ميكردند و طنزنويسي در مقابل نثرنويسي سخيف بود. تا اينكه «
ابوالفضل زرويي نصرآباد» شب شعر «در حلقهي رندان» را راهاندازي كرد و با توجه به اينكه او شخصي كاردان بود، كل طنز ايران را تغيير داد. ختایی با اشاره به اینکه تابحال با وجود شوخیهایی که با نهادها داشته چون نوشتههایش توهینآمیز نبوده مشکلی برایش پیش نیامده میگوید: طنزپرداز واقعي بلد است خط قرمزها را جابهجا كند. در هر كشوري خط قرمزهايي وجود دارد كه قابل ناديده گرفتن نيست؛ اما ميشود اين خط قرمز را جابهجا كرد.
او عقیده دارد دولت باید حقوق ثابتی برای طنزپردازان در نظر بگیرد: قدر طنزپردازان را نميدانند. طنزپردازان طبيبان جامعه هستند. من نميگويم درآمد يك طنزپرداز بيشتر از يك پزشك باشد؛ اما بايد در حد يك پزشك باشد. يك طنزپرداز با مطلبي كه مينويسد، آدمهاي زيادي را درمان ميكند. آنهايي كه طنز او را ميخوانند، روحشان آرام ميگيرد و اگر كسي ميخواسته تند رانندگي كند و يا با همسرش دعوا كند، درمان ميشود. البته طنزپرداز هيچ پولي دريافت نميكند. وزارت ارشاد، متوليان هنري ما و آناني كه دغدغهي آرام كردن مردم را دارند، بايد دريچهاي را براي طنزپردازان باز كنند.
قسمت سوم
Keywords:
Interviews With Javad Mojabi , Omid Mahdinezhad , Fazel Torlkaman , Nima Dehghani , Nader Khotaei