حال و روز يك نفر آدميزاد را نزد خودتان مجسم كنيد كه سبيلش لاي دو سنگ آسياب گير كرده باشد. يك همچين آدمي در يك همچو حال و روزي، ميشود همين ماي گلآقا كه از دو سو توسط دو طيف متخاصم منگنه گرديدهايم: از يك سو تني چند از اشخاص جا مانده در حال و هواي «پيشاسنّت» و از ديگر سو، خيل قابل توجهي از افراد در رفته از دوران «پسامدرن» در پيرامون ما سنگر گرفته و رحل اقامت افكندهاند. نه اوليها يك گام جلوتر ميآيند، نه دوميها يك گام به واپس ميگرايند، هر دو قشر عين سد سكندر در جاي خود محكم ايستاده، ماي بينواي گلآقاي سابقاً قُب هم يك گام به پيش و دو گام به پس، اينور بياييم با سر ميخوريم به آن يكي جناح، آنور برويم، بالعكس و معكوس. ديگر به قول علماي سلف، نه راه پيش داريم نه راه پس. اين دل بيصاحب ماندهمان هم راضي نميشود پند شاعر را آويزه گوش خود بنماييم كه فرمود: بيت: «بنشينم و صبر پيش گيرم دنباله كار خويش گيرم» نخير... مطلب، منحصر به وجود و حضور اشخاص و افراد نميباشد. هنوز از تتمه ابهت و همينه و هارت و پورت و اِهِنّ و تلپّ گلآقايي، اين مقدارش در ما باقي هست كه در وسط هر دعوا مرافعهاي حد وسط را گرفته، گوشي از كسي بكشيم و سبيلي از ديگري دود بدهيم و حساب هر كدامشان را كما هو حقهما برسيم و حق هر كسي و ايضاً گوش و سبيل هر شخصي را نقداً كف دستش بگذاريم. ولي چه كنيم كه صاف و صوف كردن موضوعات به همان اندازه رفع و رجوع گوش و سبيل اشخاص راهحل ضربتي ندارد و بلكه اگر به ديده تحقيق و (تفحص) بنگريم، اين يكي رشته سر درازتري دارد تا آن يكي. فلذاست كه اگر لازم باشد و لازم بدانيم، استبعادي ندارد كه ناگهان قاطي كنيم و به جاي پرداختن به اشخاص و افراد، حل معضلات و مشكلات داخلي و خارجي را وجهه همت خود قرار داده و بلكه دامن همت به كمر زده، با يك تير دو نشان را بزنيم و نشان به آن نشاني كه تا حالا هم چند بار زدهايم، گيرم به جايي برنخورده. چه جوري ميزنيم؟ خيلي سهل و آسان: به جميع اشخاص جناحين متخاصمين (و البته عجالتاً همين كنشگران، يعني فعالان سياسي مورد نظر ماست) به زبان خوش عرض مينماييم: بر همگان واضح و مبرهن است كه شما با همديگر هيچي نداريد مگر يك مقدار اختلاف سليقه! مبادا استكبار جهاني و بوقهاي داخلي و ايادي خارجياش اين اختلاف سليقهتان را زبانم لال به جاهاي باريكتر بكشانند! همين كه خودتان آن را به جاهاي باريكتر بكشانيد، هزار و يك دستاورد ويژه دارد. يكيش اينكه دست ماي گلآقا را باز ميگذاريد كه دست اين غضنفر بيسواد را باز بگذاريم در كوبيدن مشت محكم بر دهان استكبار جهاني (و غيره...!) آنوقت شما فرصت كافي خواهيد داشت كه فارغ از جهان خارج، فك همديگر را در همين داخل پياده كنيد، بدون اينكه لازم باشد از خر شيطان پياده شويد. اميد است اين رهنمود گلآقايي را نصبالعين و آويزه گوش خود قرار دهيد... مشروط بر اينكه تا زمان چاپ آن، چشم و گوش سالمي ولو به طور ناقص باقي مانده باشد!
گلآقا
*كاريكاتور: اميرحسين داودي
مطلب و كاريكاتور از شماره 149
ماهنامه گلآقا
Some advices to political parties/ By Kioumars Saberi Foumani (Golagha
)
كيومرث صابري فومني(گلآقا)
تاريخ : چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۶
|