مينا رضايي
معرفي انيميشن
گربه چكمه پوشتوليد كننده: كمپاني دريم وركز
كارگردان:
كريس ميلرداستان انيميشن مربوط است به سالها قبل از اين كه گربه چكمهپوشِ شرك و خره را ببيند. گربه در جست وجوي راهي است كه از همه اتهاماتي كه به عنوان يك فراري به او زده شده پاك شود و تصميم ميگيرد لوبياهاي سحرآميز را كه نزد جكي و جيل خرابكار است به چنگ بياورد. اين لوبياها يابنده را به قصري كه پر از تخمغازهاي طلايي بود ميبرند. گربه تصميم ميگيرد لوبياها را بدزدد. در حين دزدي گربه نقابپوشي او را گير مياندازد و هر دو فرار ميكند در جريان شمشيربازي بين اين دو، نقاب گربه نقابپوش ميافتد و مشخص ميشود كه او گربه مادهاي به اسم كيتي است. كيتي به گربه چكمهپوش ميگويد كه با هامپتي دامپي متحد شده است. هامپتي دامپتي دوست چندين و چندساله گربه چكمه پوش است كه در پرورشگاه با هم بزرگ شدهاند. هامپتي دامپتي يك بار سعي كرده بوده گربه چكمهپوش را شريك جرم كند و گربه او را به پليسها لو داده بود و بعد احساس کرد که به هامپتي دامپتي خيانت كرده و از آن به بعد همديگر را نديدهاند. هامپتي دامپي كه يك تخممرغ سخنگوست سرانجام ان دو را متقاعد ميكند كه هر سه با هم لوبياها را بدزدند و سه نفری در اینکار موفق ميشوند .پس از آن هامپتي محل كاشتن لوبياها را به دو نفر ديگر ميگويد .در اين بين گربه چكمهپوش و كيتي روابط دوستانهاي پيدا ميكنند. بعد از كاشت لوبيا و رشد سريع آن آنها به دليل سنگيني تخممرغها و همچنين وجود نگهبان سرسخت آنها كه يك هيولا به اسم ترور بزرگ است تصميم ميگيرند يك جوجه غاز را بدزدند. در حال فرار از قصر، جكي و جيل انها را گير مياندازند و گربه را بيهوش ميكنند. گربه وقتي به هوش ميآيد در يتيم خانهايست كه بزرگ شده و متوجه ميشود همه اين كارها نقشه هامپتي دامپتي بوده كه براي انتقام از گربه انجام داده و جكي و جيل و حتي كيتي هم با او همدست بودهاند. گربه چكمهپوش خود رابه پليس معرفي ميكند و هامپتي دامپي بادادن تخممرغهاي طلايي به مردم شهر قهرمان ميشود. در زندان گربه جك اصلي (جك قهرمان داستان جك و لوبياي سحرآميز) را ميبيند. او به گربه ميگويد هيولايي كه از لوبياها حفاظت ميكند در واقع مادر غاز است و از هيچ تلاشي براي نجات بچهاش دريغ نخواهد كرد. از طرفي كيتي كه از خيانتي كه به گربه كرده پشيمان شده به او كمك ميكند تا از زندان فرار كند و به گربه ميگويد كه او را به طلاها ترجيح ميدهد. گربه هامپتي را تعقيب ميكند و متوجه ميشود كه هامپتي ميداند كه ترور به شهر حمله خواهد كرد. گربه به هامپتي ميگويد كه او قلبا خوب است و بهتر است كمك كند تا شهر را نجات دهد ودر اين صورت مردم هم او را به خاطر كارهاي بدش خواهند بخشيد.

ترور بزرگ وارد شهر ميشود و در هنگام ورود تبديل به يك غاز بزرگ ميشود و ميگويد از غاز كوچك به عنوان طعمه استفاده ميكرده. در جريان مبارزه با ترور، هامپتي دامپي و غاز كوچولو با همديگر از پل پرت ميشوند. گربه آنها را ميگيرد اما هامپتي ميداند كه گربه نميتواند بار هر دو را بكشد و خود را قرباني ميكند تا غاز كوچك و شهر نجات پيدا كنند. در اين بين پوست هامپتي ترك ميخورد و مشخص ميشود كه او هم تخم طلاست. ترور، هامپتي و غاز را به قصر ميبرد. گربه هنور يك فراريست اما به دليل شجاعتهايي كه در نجات شهر از خود نشان داده مردم او را خيلي دوست دارند. گربه و كيتي با هم فرار ميكنند و كيتي ميگويد دوباره همديگر را خواهند ديد و براي اين كه مطمئن شود چكمههاي گربه را ميگيرد. در نهايت هامپتي را ميبينيم كه تبديل به تخم طلا شده، كيتي و گربه هم دروباره همديگر را میبینند.
صداپيشگان:
آنتونيو باندراس (گربه چكمه پوش)

سلما هايك (كيتي)
نكات جالب:
اين انيميشن نخستين انيميشن كمپاني دريم وركز است که بخشي از ان در هند ساخته شده كه باعث شده هرينهي ساخت آن پايينتر بيايد.
اينيمشن توسط منتقدين به طور كلي خوب ارزيابي شده و فروش خوبي نيز داشته است.
انتونيو باندراس در مجموعههاي شرك هم همين نقش را عهده دار بوده است.
Keywords:
About Puss in Boots , Antonio Banderas , Salma Hayek By Mina Rezaei