۲۴ دی ماه سالگرد انتشار اولین دوکلمه حرف حساب گلآقا در
روزنامه اطلاعات به سال ۱۳۶۳ است. اتفاقی که دوران تازهای را در طنز سیاسی بعد از انقلاب ایجاد کرد. در سالروز چاپ اولین دوکلمه حرف حساب، نگاهي به مصاحبه ساير محمدي با گلآقا در سال ۸۲،
روزنامه ايران مياندازيم.
ساير محمدى
كيومرث صابرى فومنى گلهاى شصت و دو بهار را ديده و درطول سى سال معلمى و يك دهه كار با نشريه طنز توفيق را در كارنامهاش دارد. سالها مشاور شهيد محمدعلى رجايى در دوران نخستوزيرى و رياستجمهورى بود. صابرى با دو كلمه حرف حساب در روزنامه اطلاعات از آبان ۶۹، نهال
مجلات گلآقا را به درختى تناور در عرصه مطبوعات كشور بدل كرده است، گلآقا علاوه بر طنز نجيبانهاش، طرح بزرگ «تدوين دايرةالمعارف طنز ايران» را هم در دستور كار داشت كه معلوم نيست امروز به كجا رسيده است؟ وقتى از دفتر كارش خارج مىشوم، هنوز اين جملاتش در گوشم طنينانداز است:«من زندگى سختى را گذراندم. اين خيلى بد است كه تو در متن تراژدى زندگى كنى و طنزنويس كشورت باشى و مردم ندانند كه تو كى هستى؟» اين بخش از يك گفت وگوى مفصل است كه به همراه ۱۵ گفت وگوى ديگر از سوى نشر آبى در دست انتشار است.
آقاى صابرى، چه آثارى در خلاقيت شما در زمينه طنزنويسى تأثير گذاشت؟ چه از طنزنويسان ايران و چه از طنز نويسان جهان.من فوق ليسانس ادبيات تطبيقىام، سالها ادبيات تدريس كردهام در نتيجه ادبيات كلاسيك را به خوبى مىشناسم. من هنوز هم عقيده دارم كه يك مقوله تحقيقى در آثار من ـ همين نوشتههاى كوتاه ـ متأثر از ادبيات كلاسيك فارسى است. همين روزنامه اطلاعات را ورق بزنيد، شايد چندين مورد اشارههاى ادبى را در مطالب من پيدا كنيد كه شايد در آثار بسيارى از طنزنويسان ايرانى نباشد. (البته آثار آنها ممكن است شيرينتر از آثار من بوده باشد) به همين جهت نوشتههاى من در لفافه بيان مىشود كه به وسيله خواننده بايد كشف شود. يعنى اين شكلى نيست كه خواننده يك بار آن را بخواند و تمام بشود. بايد مكث كند تا عمق مطلب را بفهمد. در بعضى از نوشتههاى من اين موضوع صدق مىكند. شايد يكى از دلايلى كه اين موفقيت را نصيب من كرده، همين باشد. اصلاً در مورد كسى كه كارش در همه عمر به خواندن گذشته، اين كه چه كسانى روى كارهايش تأثيرگذار بودهاند، بايد محققان و پژوهشگران و منتقدان كشف كنند و بگويند منتها از نظر خودم، همه نويسندگان به يك نسبت روى من تأثير گذاشتهاند. درحالى كه وقتى آثار نويسنده ديگرى را مطالعه مىكنم، مشخصاً مىتوانم بگويم كه تحت تأثير چه كسى است؟ نشرش، نگاهش، ساختار اثرش و … ولى در خيلى از كارهاى من اين ردپاها را نمىبينيد.
بعد از خرداد ۷۶، مىدانيد كه محدوديتها در عرصه طنزنويسى كمتر شده و به نوعى طنز توانست خط قرمزها را كمرنگ كند. شما به عنوان پيشكسوت فكر مىكنيد چقدر اين مسير درست طى شده؟ چقدر خط شكنى صورت گرفته. آيا اين وضعيت ناشى از جسارت طنزنويس است؟در طنز سياسى به هر حال مقوله جسارت، مقوله كوچكى نيست. خدا رحمت كند محمدعلى گويا را و خدا حفظ كند
بهاءالدين خرمشاهى را ـ هيچكدام از اين دوستان از
سيمين دانشور گرفته تا
جمالزاده تا على اكبر كسمايى مرا به خاطر جسارتم نستودهاند. جسارت اصلاً در نوشتههاى من نيست. از گويا و خرمشاهى اسم بردم به خاطر اين كه صريحاً گفته بودند. «صابرى بارندى مىنويسد» شگرد من جسارت نيست، من اصلاً آدم جسورى نيستم. رندم. به همين خاطر ادعا مىكنم هيچ مقولهاى نبوده كه طنز معاصر در آن حوزه وارد شده باشد و من چه به عنوان نويسنده و چه به عنوان ناشر وصاحب امتياز نشريات گلآقا وارد آن حوزه نشده باشم. هر چيزى كه ديگران وارد شدهاند، گلآقا هم وارد شده است. منتهى ديگران با جسارت وارد شدهاند. گلآقا با رندى.
فكرنمىكنيد، عدم جسارت موجب شده باشد كه بخشى از... قطعاً بخشى از خوانندگان آثارم را از من گرفته است. منتها من اصلاً نوشتههايم را با علايق خواننده ميزان نمىكنم.
آقاى صابرى بفرماييد، صابرى قبل از ۷۶ با صابرى بعد از ۷۶ چه تفاوتهايى دارند؟ هيچ. تفاوتى ندارند.
پس به تعبير شما فضاى جامعه عوض نشده است؟چرا. فضا عوض شده، من توى فضاى جديد نرفتم و آگاهانه نرفتم. ببينيد خيلى چيزها هست كه مردم فكرمىكنند درعرصه مطبوعات محدوده خط قرمز است. درحالى كه من اصلاً چنين تصورى ندارم يا فكرمىكنم من آنگونه نيستم. منتها من خط قرمزهايى دارم كه هيچكس ندارد. مثلاً من با اسم كسى شوخى نمىكنم. با نام كسى بازى طنز ندارم.
آقاى صابرى، شما چقدر از نفوذ خود در ميان سياستمداران استفاده كردهايد؟ يعنى شما درمقاطعى وارد حيطههايى مىشديد كه كسى جرأت نزديك شدن به آن را نداشت. شما از يك حاشيه امنيت برخوردار بودهايد. طبيعى است كه آن حاشيه امن را داشتهام. اين امنيت نه تنها دركارمن تأثيرداشته بلكه حاشيه امنيتى فراهم كرده بود كه ديگر طنزنويسان هم بتوانند كارخودشان را بكنند.
درهرصورت شما با شخصيتهاى سياسى مثل دكترحسن حبيبى نزديك بودهايد... بله. حبيبى دوست من است و من آن مرد فرهنگى را اولاً دوست دارم و درثانى خدا او را خوب و خوشگل آفريده است. چرا بايد من يك سياستمدار انسان را اذيت بكنم؟
به نظر شما، طنز شما ظرفيت و تحمل چهرههاى سياسى را در پذيرش انتقاد بالابرده است؟واقعاً بالا نبرده است؟
مىتوانيد مثال بزنيد و بطورمشخص نشان بدهيد؟ مىتوانم مثال بياورم ولى نمىآورم. بايد مسائل را به صورت كلان ديد.
اين دوم خرداد مگر همين جورى از آسمان به پايين افتاد؟
گلآقا هيچ كارى نكرد؟ آن هم در مملكتى كه شما ۹سال در مطبوعات طنزسياسى و كاريكاتور سياسى نداشتيد. اين وظيفه پژوهشگران و محققان است كه تأثير طنز گلآقا را نشان بدهند.
مرز طنزسياسى را از ديگر گونههاى طنز مثل طنزادبى و طنزاجتماعى چگونه در آثارتان متمايز مىكنيد؟من متوجه سؤال شما نيستم. چون من اينها را از يك گونه مىبينم. من اتفاقاً اگر تفاوتى قائل باشم بين طنز و فكاهه است. چيزى كه فقط بر عنصر خنده استوار است و چيزى كه به آن مىگوييم طنز. خدايى اگر بخواهيد فكاهىنويسى خيلى سختتر از طنزنويسى است. فكاههنويسى كارهركسى نيست. چون اين هنر را ندارم، خوشبختانه درموردش مىتوانم بگويم و حرف بزنم.
Keywords:
About 2kalame Harfe Hesab and kiomars Saberi Fomani (Golagha) By Sayer Mohamadi , Etelaat Newspaper , Iran Newspaper